خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توصیه کردن
[فعل]
préconiser
/pʁekɔnizˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: préconisé]
[حالت وصفی: préconisant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
توصیه کردن
سفارش کردن
1.Il lui a préconisé de faire de l'exercice.
1. به او توصیه کرد ورزش کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
précompte
précoce
précité
précisément
précision
préconçu
précuit
précurseur
précédemment
précédent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان