خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تدارکات
[اسم]
les préparatifs
/pʁepaʁatif/
غیرقابل شمارش
جمع مذکر
1
تدارکات
1.Ils n'ont pas encore fini les préparatifs de leur mariage.
1. آنها هنوز تدارکات ازدواجشان را به اتمام نرساندهاند.
2.Les préparatifs de la fête.
2. تدارکات جشن.
تصاویر
کلمات نزدیک
préparateur
préoccuper
préoccupation
préoccupant
prénuptial
préparation
préparation médicale
préparatoire
préparer
prépondérance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان