خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ممتد
[صفت]
prolongé
/pʀɔlɔ̃ʒe/
قابل مقایسه
[حالت مونث: prolongée]
[جمع مونث: prolongées]
[جمع مذکر: prolongés]
1
ممتد
دنبالهدار، طولانی
1.Ce conflit prolongé est devenu une grave préoccupation dans cette région.
1. این درگیری طولانی تبدیل به یک نگرانی جدی در این منطقه شده است.
2.Tu entends ces applaudissements et ces cris prolongés ?
2. (صدای) این کفزدن ها و فریادهای ممتد [طولانی] را می شنوی ؟
تصاویر
کلمات نزدیک
prolonger
prolongement
prolongation
prologue
prolixe
prolétaire
prolétariat
promenade
promener
promeneur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان