1 . طولانی کردن 2 . تمدید کردن
[فعل]

prolonger

/pʀɔlɔ̃ʒe/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: prolongé] [حالت وصفی: prolongeant] [فعل کمکی: avoir ]

1 طولانی کردن

  • 1.Nous ne pouvons prolonger notre séjour.
    1. ما نمی‌توانیم اقامتمان را طولانی کنیم.
  • 2.Nous ne voulons pas prolonger la réunion sans raison.
    2. ما نمی‌خواهیم جلسه را بی‌دلیل طولانی کنیم.

2 تمدید کردن طولانی کردن

  • 1.Je vais prolonger mon abonnement.
    1. می‌خواهم اشتراکم را تمدید کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان