خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تبلیغ (برای فروش اجناس)
2 . پیشنهاد ویژه (از لحاظ قیمتی)
3 . شاگردان همدوره
4 . ترفیع (شغلی)
[اسم]
la promotion
/pʀɔmosjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
تبلیغ (برای فروش اجناس)
faire la promotion de quelque chose
تبلیغ چیزی را کردن [راه انداختن]
Le magasin fait la promotion des articles nouveaux.
مغازه تبلیغی برای اجناس جدیدش راه میاندازد.
2
پیشنهاد ویژه (از لحاظ قیمتی)
تخفیف ویژه
1.C'est notre promotion du mois.
1. این پیشنهاد ویژه این ماه ماست.
être en promotion
در تخفیف ویژه بودن
Les saucisses sont en promotion, profitez-en !
سوسیسها در تخفیف ویژه هستند، از آنها استفاده کنید [بهرهمند شوید].
3
شاگردان همدوره
همشاگردیها
مترادف و متضاد
promo
1.Toute notre promotion s'est réunie pour un dîner en ville.
1. تمام شاگردان همدوره ما برای یک شام در شهر دور هم جمع شده بودند.
une camarade de promotion
یک دوست از همشاگردیها
Elle est une camarade de promotion.
او یک دوست از (بین) همشاگردیها است.
4
ترفیع (شغلی)
مترادف و متضاد
avancement
1.Ma promotion était le résultat d'un travail assidu.
1. ترفیع (شغلی) من نتیجه یک کار طاقتفرسا است.
avoir/obtenir... une promotion
ترفیع شغلی گرفتن/به دست آوردن...
Après ses nombreux succès, il a eu une promotion.
بعد از موفقیتهای زیاد ترفیع (شغلی) گرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
promoteur
promontoire
promo
promiscuité
promettre monts et merveilles
promotionnel
promouvoir
prompt
promu
promulguer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان