خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تبلیغاتی
[صفت]
promotionnel
/pʀɔmosjɔnɛl/
قابل مقایسه
[حالت مونث: promotionnelle]
[جمع مونث: promotionnelles]
[جمع مذکر: promotionnels]
1
تبلیغاتی
1.J'ai créé une vidéo promotionnelle du spectacle.
1. من از نمایش یک ویدئو تبلیغاتی درست کردهام.
2.Les offres promotionnelles sont présentées sur une affiche.
2. پیشنهادهای تبلیغاتی در یک پوستر ارائه میشوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
promotion
promoteur
promontoire
promo
promiscuité
promouvoir
prompt
promu
promulguer
promulgué
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان