خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشگویی
2 . پیشآگهی (پزشکی)
[اسم]
le pronostic
/pʀɔnɔstik/
قابل شمارش
مذکر
1
پیشگویی
پیشبینی
1.Se tromper dans ses pronostics
1. در پیشگوییهای خود اشتباه کردن
2
پیشآگهی (پزشکی)
تشخیص پزشکی برای آینده بیمار
1.Il avait un pronostic infaillible.
1. او یک پیشآگهی (پزشکی) قطعی داشته است.
2.Son pronostic s'est vérifié.
2. پیشآگهی (پزشکی) او بررسی شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
prononcé
prononciation
prononcer
pronominal
pronom
pronostiquer
propagande
propagateur
propagation
propager
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان