خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ابعاد
[اسم]
la proportion
/pʀɔpɔʀsjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
ابعاد
مقیاس
1.J'ai mesuré les proportions de la boîte avec une règle.
1. من ابعاد جعبه را با یک خط کش اندازه گرفتم.
2.Les proportions du bâtiment dépassaient le projet initial.
2. ابعاد ساختمان از طرح اولیه بیشتر شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
propice
prophétiser
prophétie
prophète
propension
proportionnel
proportionnelle
proportionner
propos
proposer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان