1 . موقت
[صفت]

provisoire

/pʀɔvizwaʀ/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: provisoire] [جمع مونث: provisoires] [جمع مذکر: provisoires]

1 موقت موقتی

  • 1.Cette solution est provisoire.
    1. این راه حل موقت است.
  • 2.Le refuge offre un logement provisoire aux sans-abri.
    2. پناهگاه یک محل سکونت موقتی به بی‌پناهان ارائه می‌دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان