خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کک
2 . تراشه (رایانه)
3 . نقطه گلولهای (علائم نگارشی)
4 . عزیزم
[اسم]
la puce
/pˈys/
قابل شمارش
مونث
1
کک
1.À Toulon, ce furent les puces toute la nuit.
1. در "تولون" هرشب ککها پیدایشان میشد.
2.Ce chien a des puces.
2. این سگ کک دارد.
2
تراشه (رایانه)
lire une carte à puce
کارت تراشهدار را خواندن
Comment lire un fichier à partir d'une carte à puce ?
چطور یک فایل از کارت تراشهدار خوانده میشود؟
une puce électronique
تراشه الکترونیک
Comment fonctionne une puce électronique ?
تراشه الکترونیک چطور کار میکند؟
3
نقطه گلولهای (علائم نگارشی)
1.La puce est également utilisée comme signe pour marquer la fin d’un nombre.
1. نقطه گلولهی همچنین به عنوان علامتی در انتهای اعداد به کار میرود.
2.La puce prend le plus souvent la forme d’un point épais.
2. نقطه گلولهای معمولاً شکل یک نقطه درشت است.
[حرف ندا]
puce
/pˈys/
4
عزیزم
informal
ma puce
عزیزم
1. Ouvre la porte, ma puce.
1. عزیزم، در را باز کن.
2. Tu devrais dormir, ma puce.
2. عزیزم، باید بخوابی.
تصاویر
کلمات نزدیک
pubère
publiquement
publier
publicité
publicitaire
puceau
pucelle
puceron
pudeur
pudibond
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان