خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پاکسازی کردن
2 . داروی مسهل دادن
3 . تخلیه کردن
4 . تصفیه کردن
5 . مجازات کشیدن
[فعل]
purger
/pyʀʒe/
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
پاکسازی کردن
تمیزکاری کردن
2
داروی مسهل دادن
3
تخلیه کردن
خالی کردن
4
تصفیه کردن
5
مجازات کشیدن
کیفر دیدن
1.Bernard purge sa peine de cinq ans de prison.
1. "برنارد" مجازات 5 سال زندان را میکشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
purge
purgatoire
purgatif
pureté
purement
purger une peine
purificateur
purification
purifier
purin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان