خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چهار
[عدد]
quatre
/katʀ/
1
چهار
1.C'est un hôtel quatre étoiles.
1. این یک هتل چهار ستاره است.
2.Il a quatre ans.
2. او چهار ساله است.
3.Il est quatre heures du matin.
3. ساعت چهار صبح است.
à quatre pattes
چهاردستوپا
L'enfant marche à quatre pattes.
بچه چهاردستوپا راه میرود.
le quatre février/juin
چهارم فوریه/ژوئن
Il est né le quatre février.
او چهار فوریه به دنیا آمدهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
quatrain
quatorzième
quatorze
quaternaire
quasiment
quatre-heures
quatre-portes
quatre-quarts
quatre-vingt
quatre-vingt-cinq
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان