خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رنده کردن
2 . سوهان زدن
3 . خراشیدن
[فعل]
râper
/ʁape/
فعل گذرا
[گذشته کامل: râpé]
[حالت وصفی: râpant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
رنده کردن
1.Elle a horreur de râper les carottes.
1. او از رنده کردن هویج متنفر است.
2
سوهان زدن
چوبساب زدن
3
خراشیدن
زخم کردن، خراش دادن
1.Un vin qui râpe la langue
1. شرابی که زبان را زخم میکند
تصاویر
کلمات نزدیک
râpe
râleur
râler
râle
râblé
râpeux
râpé
râteau
râtelier
règle
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان