1 . قابل اجرا
[صفت]

réalisable

/ʀealizabl/
قابل مقایسه
[حالت مونث: réalisable] [جمع مونث: réalisables] [جمع مذکر: réalisables]

1 قابل اجرا عملی، تحقق‌پذیر

  • 1.Les objectifs du plan sont réalisables dans les cinq ans à venir.
    1. اهداف این طرح در 5 سال آینده تحقق‌پذیر هستند.
  • 2.Mon patron m'a donné des objectifs clairs et réalisables.
    2. رئیسم به من اهدافی روشن و قابل اجرا داده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان