خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قابل اجرا
[صفت]
réalisable
/ʀealizabl/
قابل مقایسه
[حالت مونث: réalisable]
[جمع مونث: réalisables]
[جمع مذکر: réalisables]
1
قابل اجرا
عملی، تحققپذیر
1.Les objectifs du plan sont réalisables dans les cinq ans à venir.
1. اهداف این طرح در 5 سال آینده تحققپذیر هستند.
2.Mon patron m'a donné des objectifs clairs et réalisables.
2. رئیسم به من اهدافی روشن و قابل اجرا داده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
réagir
réaffirmer
réadapter
réactualiser
réactivité
réalisateur
réalisation
réaliser
réalisme
réaliste
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان