خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درخواست کردن
[فعل]
réclamer
/ʀeklɑme/
فعل گذرا
[گذشته کامل: réclamé]
[حالت وصفی: réclamant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
درخواست کردن
خواستن
1.Je t'ai payée, et tu réclames encore !
1. من به تو پول دادم و تو باز هم میخواهی!
2.Les employés réclament des salaires plus élevés.
2. کارمندان درخواست دستمزدهای بالاتری را میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
réclame
réclamation
réciter
récitation
récital
réclusion
récolte
récolter
récompense
récompenser
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان