خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تخفیف
2 . کاهش
[اسم]
la réduction
/ʀedyksjɔ̃/
غیرقابل شمارش
مونث
1
تخفیف
1.La carte de réduction
1. کارت تخفیف
une réduction de cent euros/20 %...
تخفیف صد یورویی/20درصد...
J'ai obtenu une réduction de 15 % pour ces chaussures.
برای این کفشها، 15 درصد تخفیف گرفتم.
2
کاهش
تقلیل
réduction du temps/des dépenses...
کاهش زمان/هزینهها...
1. Le ministre des Finances a mis l'accent sur la réduction des dépenses.
1. وزیر دارایی بر کاهش هزینهها تاکید کرد.
2. Les ouvriers demandent une réduction du temps de travail.
2. کارگران خواهان کاهش ساعات کاری میشوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
réductible
réducteur
rédiger
rédhibitoire
rédemption
réduire
réduit
réel
réellement
réembaucher
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان