1 . خنک کردن
[فعل]

réfrigérer

/ʁefʁiʒeʁˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: réfrigéré] [حالت وصفی: réfrigérant] [فعل کمکی: avoir ]

1 خنک کردن سرد کردن

  • 1.Réfrigérer un organisme en laboratoire
    1. ارگانیسمی را در آزمایشگاه سرد کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان