خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تنظیم کردن
2 . پرداخت کردن
[فعل]
régler
/ʀegle/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: réglé]
[حالت وصفی: réglant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
تنظیم کردن
میزان کردن
1.Nous pouvons régler la température.
1. ما میتوانیم دما را تنظیم کنیم.
2
پرداخت کردن
تسویه کردن
1.Pour commander et régler la commande, vous devez être âgé d'au moins 18 ans.
1. برای سفارش دادن و پرداخت کردن سفارش، شما باید حداقل 18 ساله باشید.
2.Veuillez régler votre addition, messieurs.
2. خواهشاً، صورت حسابتان را بپردازید، آقایان.
تصاویر
کلمات نزدیک
réglementer
réglementation
réglementaire
réglage
réglable
régler des comptes en famille
réglisse
réglé
régnant
régner
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان