خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کمحرف
2 . مختص
3 . رزرو شده
[صفت]
réservé
/ʀezɛʀve/
قابل مقایسه
1
کمحرف
تودار
1.C'était une personne très réservée et qui ne parlait pas beaucoup.
1. او شخصی بسیار کمحرف بود و خیلی حرف نمیزد.
2.Elle n'est pas très expansive, elle est plutôt réservée.
2. او خیلی حراف نیست، او بیشتر کمحرف است.
2
مختص
مخصوص، ویژه
1.C'est un wagon réservé.
1. این یک واگن ویژه است.
2.Ce service est réservé aux chefs de projets.
2. این خدمات مختص رئیسهای پروژهها است.
3
رزرو شده
تصاویر
کلمات نزدیک
réservoir
réserviste
réserver
réserve naturelle
réserve
résidant
résidence
résidence principale
résidence secondaire
résidence universitaire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان