خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خلاصه کردن
[فعل]
résumer
/ʀezyme/
فعل گذرا
[گذشته کامل: résumé]
[حالت وصفی: résumant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
خلاصه کردن
1.Je te résume ce qui a été dit.
1. من آنچه که گفته شده است را برای تو خلاصه میکنم.
2.L'auteur résume ses arguments dans le dernier paragraphe.
2. نویسنده مضامینش را در آخرین پاراگراف خلاصه میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
résulter
résultat
résoudre
résorption
résorber
résumé
résurgence
résurrection
rétablir
rétablissement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان