خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حرف نامربوط زدن
2 . تند و نامفهوم حرف زدن
3 . مدام تکرار کردن
[فعل]
radoter
/ʁadɔtˈe/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: radoté]
[حالت وصفی: radotant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
حرف نامربوط زدن
وراجی کردن، چرت و پرت گفتن
1.Il a tout au plus quarante ans; c'est s'y prendre un peu tôt pour radoter.
1. او کاملا بیش از چهل سال دارد، کمی برای او دیر است که حرف نامربوطی بزند.
2
تند و نامفهوم حرف زدن
ور ور کردن
1.Qu'est-ce qu'il radote ?
1. او چی ور ور میکند؟
3
مدام تکرار کردن
مدام گفتن
1.Encore cette histoire ! Il radote.
1. دوباره این قصه! مدام تکرارش میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
radis noir
radis
radiothérapie
radioscopie
radiophonique
radoucir
radoucissement
rafale
raffermir
raffinage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان