خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نوشابه خنک
[اسم]
le rafraîchissement
/ʀafʀeʃismɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
نوشابه خنک
1.Arrêtons-nous dans ce café boire un rafraîchissement.
1. در این کافه برای نوشیدن یک نوشابه خنک بایستیم.
2.Le bar propose des rafraîchissements aux invités.
2. این میخانه نوشابههای خنک به مهمانان میدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
rafraîchissant
rafraîchir
rafler
rafle
rafistoler
rafting
ragaillardir
rage
rageant
rageusement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان