خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خشم
[اسم]
la rage
/ʀaʒ/
قابل شمارش
مونث
1
خشم
غضب
1.Il était en rage après sa défaite.
1. بعد از شکستش در خشم بود.
2.Mes yeux étaient aveuglés par la rage.
2. چشمانم از (توسط) غضب کور شده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
ragaillardir
rafting
rafraîchissement
rafraîchissant
rafraîchir
rageant
rageusement
ragot
ragoût
rai
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان