خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (گیاه شناسی) ترب کوهی
[اسم]
le raifort
/ʁɛfɔʁ/
قابل شمارش
مذکر
1
(گیاه شناسی) ترب کوهی
1.J'ai goûté la moutarde au raifort.
1. من سس خردل (با طعم) ترب کوهی را چشیدم.
2.Sauce au raifort.
2. سس ترب کوهی.
تصاویر
کلمات نزدیک
raie
raidir
raideur
raide comme une statue
raide
rail
raillerie
rainette
rainure
raisin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان