خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بلندتر کردن
2 . افزایش دادن
[فعل]
rallonger
/ʀalɔ̃ʒe/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: rallongé]
[حالت وصفی: rallongeant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
بلندتر کردن
درازتر کردن
1.Je vais essayer de rallonger cette robe.
1. تلاش خواهم کرد که این پیراهن را بلندتر کنم.
2.On a rallongé la table pour accueillir tous les convives.
2. ما میز را برای پذیرایی از همه مهمانان بلندتر کردیم [به طول میز افزودیم].
2
افزایش دادن
بیشتر کردن
1.La nouvelle loi va rallonger le temps de travail.
1. قانون جدید ساعت کار را افزایش خواهد داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
rallonge
rallier
ralliement
ralentisseur
ralentissement
rallye
ramadan
ramage
ramassage
ramasser
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان