خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رالی (اتومبیلرانی)
[اسم]
le rallye
/ʀali/
قابل شمارش
مذکر
1
رالی (اتومبیلرانی)
1.C'est le rallye Paris-Dakar.
1. این رالی "پاریس_داکار" است.
2.Ce pilote est champion de rallye.
2. این راننده قهرمان رالی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
rallonger
rallonge
rallier
ralliement
ralentisseur
ramadan
ramage
ramassage
ramasser
ramasseur de balles
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان