خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اصلاح کردن
[فعل]
redresser
/ʀ(ə)dʀese/
فعل گذرا
[گذشته کامل: redressé]
[حالت وصفی: redressant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
اصلاح کردن
درست کردن
1.Le directeur a trouvé une façon de redresser la situation.
1. کارگردان راهی برای درست کردن شرایط پیدا کرد.
2.Redresser le corps.
2. اصلاح کردن اندام [بدن].
تصاویر
کلمات نزدیک
redressement
redouter
redoutable
redoubler
redoublement
redresseur
redynamiser
redémarrer
refaire
refermer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان