خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تشکر کردن
[فعل]
remercier
/ʀ(ə)mɛʀsje/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: remercié]
[حالت وصفی: remerciant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
تشکر کردن
1.Je te remercie d'être venu m'aider à déménager.
1. من از تو تشکر میکنم برای اینکه آمدی در اسبابکشی به من کمک کنی.
2.Nous avons remercié nos hôtes pour leur hospitalité.
2. ما از میزبانانمان به دلیل مهمان نوازیشان تشکر کردهایم.
تصاویر
کلمات نزدیک
remerciement
remembrement
rembrunir
rembrandt
rembourser
remettre
remettre en question
remettre à neuf
remise
remise en jeu
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان