خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازگرداندن
2 . اخراج کردن
[فعل]
renvoyer
/ʀɑ̃vwaje/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: renvoyé]
[حالت وصفی: renvoyant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
بازگرداندن
پس فرستادن
1.J'ai renvoyé un produit défectueux.
1. من یک محصول معیوب را پس فرستادم.
2.Je lui ai renvoyé son cadeau.
2. من هدیهاش را به او بازگرداندم.
2
اخراج کردن
1.renvoyer des ouvriers
1. چند کارگر را اخراج کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
renvoi
renverser
renversement
renverse
renversant
renâcler
rené
repaire
reparaître
reparler
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان