1 . بازگرداندن 2 . اخراج کردن
[فعل]

renvoyer

/ʀɑ̃vwaje/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: renvoyé] [حالت وصفی: renvoyant] [فعل کمکی: avoir ]

1 بازگرداندن پس فرستادن

  • 1.J'ai renvoyé un produit défectueux.
    1. من یک محصول معیوب را پس فرستادم.
  • 2.Je lui ai renvoyé son cadeau.
    2. من هدیه‌اش را به او بازگرداندم.

2 اخراج کردن

  • 1.renvoyer des ouvriers
    1. چند کارگر را اخراج کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان