1 . اتو کردن
[اسم]

le repassage

/ʀ(ə)pɑsaʒ/
قابل شمارش مذکر

1 اتو کردن اتو‌کشی

  • 1.Je trouve que je suis très doué pour le repassage.
    1. متوجه شدم که من برای اتو کردن خیلی استعداد دارم.
  • 2.Ma chemise froissée a besoin d'un repassage.
    2. پیراهن چروکم به یک اتو‌کشی نیاز دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان