1 . خویشتن‌داری
[اسم]

la retenue

/ʀ(ə)təny/
قابل شمارش مونث

1 خویشتن‌داری خودداری، خویش انضباطی

  • 1.J'étais en colère, mais j'ai fait preuve de retenue.
    1. من عصبانی بودم، اما خویشتن داری از خود نشان دادم [خویشتن‌داری کردم].
  • 2.Sans aucune retenue.
    2. بدون هیچ خودداری‌ای.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان