خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ارسال کردن
2 . دوباره تکرار کردن
3 . پخش کردن (از رادیو و تلویزیون)
[فعل]
retransmettre
/ʁətʁɑ̃smˈɛtʁ/
فعل گذرا
[گذشته کامل: retransmis]
[حالت وصفی: retransmettant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
ارسال کردن
فوروارد کردن
1.Retransmettre une nouvelle
1. خبری را ارسال کردن
2
دوباره تکرار کردن
دوباره گفتن
1.Il a retransmis ce qu'il avais déjà dit.
1. او حرفی را که قبلا زده بود دوباره تکرار کرد.
3
پخش کردن (از رادیو و تلویزیون)
1.Retransmettre par satellite
1. از ماهواره پخش کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
retranché
retrancher
retranchement
retraité
retraiter
retransmission
retrousser
retroussé
retrouvailles
retrouver
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان