خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غنا
2 . ثروت
[اسم]
la richesse
/ʀiʃɛs/
قابل شمارش
مونث
1
غنا
پرباری، پرمایگی
1.La richesse de la langue française est reconnue dans le monde.
1. غنای زبان فرانسه در دنیا مشهور است.
2.Le pays est fier de sa richesse culturelle.
2. کشور به پرمایگی فرهنگیاش مفتخر است.
2
ثروت
1.La richesse de cette famille est connue.
1. ثروت این خانواده مشهور [معروف] است.
2.Une soif insatiable de richesses.
2. عطش سیریناپذیر ثروت.
تصاویر
کلمات نزدیک
richement
riche
richard
ricaner
ricain
richissime
ricin
ricocher
ricochet
rictus
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان