خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پرده
[اسم]
le rideau
/ʀido/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: rideaux]
1
پرده
1.Le décorateur a harmonisé les rideaux et les meubles.
1. طراح پردهها و مبلمان را هماهنگ کرده است.
2.Les rideaux de la chambre sont blancs.
2. پردههای اتاق سفید هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
ride
rictus
ricochet
ricocher
ricin
rider
ridicule
ridiculiser
ridule
ridé
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان