1 . خراب کردن 2 . سرهم‌بندی کردن
[فعل]

saboter

فعل گذرا و ناگذر

1 خراب کردن دستکاری کردن

2 سرهم‌بندی کردن سنبل کردن، ناشیانه کاری را انجام دادن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان