خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تحریم
2 . مجازات
[اسم]
la sanction
/sɑ̃ksjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
تحریم
1.Ce sont les sanctions financières internationales.
1. اینها تحریمهای اقتصادی بینالمللی هستند.
2.Les entreprises qui ne respectent pas la loi encourent des sanctions.
2. شرکتهایی که به قانون احترام نمیگذارند محتمل تحریمها میشوند.
2
مجازات
جریمه
1.Ce comportement mérite sanction.
1. این رفتار مستوجب مجازات است.
2.La sanction pour avoir enfreint la règle est une amende.
2. مجازات سرپیچی کردن از قانون، جریمه است.
تصاویر
کلمات نزدیک
sanctifier
sanatorium
samuël
samu
samedi
sanctionner
sanctuaire
sandale
sandales
sandra
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان