خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پاشیدن (آرد، پودر)
2 . به میزان کم پخش کردن
3 . (چیزی را) چاشنی کار قرار دادن
[فعل]
saupoudrer
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
پاشیدن (آرد، پودر)
2
به میزان کم پخش کردن
3
(چیزی را) چاشنی کار قرار دادن
تصاویر
کلمات نزدیک
saupoudrage
sauna
saumâtre
saumure
saumon
saur
saut
saut de carp
saut de lune
saut de main
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان