1 . وحشی 2 . وحشیانه 3 . بی‌تمدن 4 . آدم مردم‌گریز
[صفت]

sauvage

/sovaʒ/
قابل مقایسه
[حالت مونث: sauvage] [مذکر قبل از حرف صدادار: sauvage] [جمع مونث: sauvages] [جمع مذکر: sauvages]

1 وحشی

  • 1.Les loups et les ours sont des animaux sauvages.
    1. گرگ‌ها و خرس‌ها حیواناتی وحشی هستند.
  • 2.Vous pouvez voir toutes sortes d'animaux sauvages dans un zoo.
    2. شما می‌توانید همه نوع [گونه] حیوان وحشی را در یک باغ وحش ببینید.

2 وحشیانه

  • 1.L'état sauvage
    1. حالتی وحشیانه

3 بی‌تمدن وحشی، بدوی

  • 1.La vie de l'homme sauvage
    1. زندگی انسان بی‌تمدن
[اسم]

le sauvage

/sovaʒ/
قابل شمارش مذکر

4 آدم مردم‌گریز آدم غیراجتماعی

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان