1 . حساس 2 . (قشر) آسیب پذیر
[صفت]

sensible

/sɑ̃sibl/
قابل مقایسه
[حالت مونث: sensible] [جمع مونث: sensibles] [جمع مذکر: sensibles]

1 حساس مهربان

  • 1.Ce film est déconseillé aux personnes sensibles.
    1. این فیلم برای افراد حساس پیشنهاد نمی‌شود.
  • 2.Jésus était un homme sensible.
    2. (حضرت) "عیسی" مرد مهربانی بود.
  • 3.Sam à l'air d'être un mec sensible.
    3. "سام" مرد مهربانی به نظر می‌رسد.

2 (قشر) آسیب پذیر فقیر

  • 1.C'est un quartier sensible.
    1. این یک محله فقیر (نشین) است.
  • 2.Ils habitent dans les banlieues sensibles.
    2. آنها در حومه‌های فقیر (نشین) زندگی می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان