Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . (عمل) آگاه کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la sensibilisation
/sɑ̃sibilizasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
(عمل) آگاه کردن
آگاهی بخشی
1.Il y a eu une sensibilisation sur les dangers du téléphone au volant.
1. یک آگاهی بخشی در خصوص خطرات تلفن (کردن) در پرواز انجام شده است.
2.L'éducation joue un rôle essentiel dans la sensibilisation aux problèmes environnementaux.
2. تحصیلات نقش مهمی در آگاهی بخشی در خصوص مشکلات زیست محیطی دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
sensationnel
sensation
sens moral
sens des affaires
sens
sensibiliser
sensibilisé
sensibilité
sensible
sensiblement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان