1 . مارپیچ بودن
[فعل]

serpenter

/sɛʀpɑ̃te/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: serpenté] [حالت وصفی: serpentant] [فعل کمکی: avoir ]

1 مارپیچ بودن پیچ خوردن، پیچ در پیچ بودن

  • 1.La route serpente à travers les montagnes.
    1. جاده در میان کوه‌ها مارپیچ است.
  • 2.Le ruisseau serpente dans les roseaux.
    2. جویبار در نی‌ها پیچ می‌خورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان