خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مارپیچ بودن
[فعل]
serpenter
/sɛʀpɑ̃te/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: serpenté]
[حالت وصفی: serpentant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
مارپیچ بودن
پیچ خوردن، پیچ در پیچ بودن
1.La route serpente à travers les montagnes.
1. جاده در میان کوهها مارپیچ است.
2.Le ruisseau serpente dans les roseaux.
2. جویبار در نیها پیچ میخورد.
تصاویر
کلمات نزدیک
serpent
serpe
sermonner
sermon
serment
serpentin
serpillière
serre
serre-joint
serre-livres
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان