خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سادگی
[اسم]
la simplicité
/sɛ̃plisite/
قابل شمارش
مونث
1
سادگی
بیپیرایگی
1.J'adore la simplicité d'un enfant.
1. من عاشق بیپیرایگی یک بچه هستم.
2.Malgré sa fortune, il reçoit ses amis en toute simplicité.
2. علیرغم ثروتش، از دوستانش در سادگی تمام پذیرایی میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
simplet
simplement
simple soldat
simple
simon
simplification
simplifier
simpliste
simulacre
simulateur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان