1 . مجرد
[اسم]

le solo

/sɔlo/
قابل شمارش مذکر

1 مجرد

  • 1.C'est un club pour solos.
    1. این انجمنی برای مجردهاست.
  • 2.Il aime vivre en solo.
    2. او به صورت مجرد زندگی کردن را دوست دارد. [او زندگی مجردی را دوست دارد.]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان