خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . راه حل
[اسم]
la solution
/sɔlysjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
راه حل
جواب
1.Il a trouvé une solution.
1. او یک راه حل پیدا کرده است.
2.Le gouvernement cherche une solution à ce problème.
2. دولت به دنبال راه حلی برای این مشکل است.
تصاویر
کلمات نزدیک
soluble
solstice
solo
sollicitude
solliciter
solutionner
solvabilité
solvable
solvant
somalie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان