خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (به دقت) بررسی کردن
[فعل]
sonder
/sɔ̃de/
فعل گذرا
[گذشته کامل: sondé]
[حالت وصفی: sondant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
(به دقت) بررسی کردن
ریشهیابی کردن
1.Ce journal sonde ses lecteurs pour avoir leurs intentions de vote.
1. این روزنامه خوانندگانش را برای شناخت مقاصدشان از رای دادن (به دقت) بررسی میکند.
2.Le parti politique a sondé l'opinion publique avant l'élection.
2. جناح سیاسی عقیده عمومی را قبل از انتخابات ریشهیابی کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
sonde
sondage
sonate
sonar
son
songe
songer
songeur
sonia
sonnant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان