خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نفس نفس زدن
[عبارت]
souffler comme un bœuf
/sufle kɔm ɛ̃ bœf/
1
نفس نفس زدن
به هن و هن افتادن
1.Je cours et je souffle comme un bœuf.
1. میدوم و نفس نفس میزنم.
2.L'homme monte les escaliers il souffle comme un bœuf.
2. مرد از پلهها بالا میرود و به هن و هن میافتد.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "مانند گاو نفس کشیدن" است که کنایه از "نفس نفس زدن" و "به هن و هن افتادن" است.
تصاویر
کلمات نزدیک
souffler
souffle
soufflant
soudure
soudoyer
soufflerie
soufflet
souffleur
souffleur de verre
soufflé
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان