خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آرزو
[اسم]
le souhait
/swɛ/
قابل شمارش
مذکر
1
آرزو
خواسته
1.J'ai enfin réalisé mon souhait de faire le tour du monde.
1. من در نهایت آرزویم که گشتن دور دنیا بود را عملی کردم.
2.Mon plus grand souhait est de gagner une médaille.
2. بزرگترین خواستهام برنده شدن یک مدال است.
تصاویر
کلمات نزدیک
soufre
souffrir
souffre-douleur
souffrant
souffrance
souhaitable
souhaiter
souhaitez-vous un reçu ?
souhaité
souiller
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان