خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سوپ
2 . برف آبشده
[اسم]
la soupe
/sup/
قابل شمارش
مونث
[جمع: soupes]
1
سوپ
1.Jean, mange ta soupe !
1. ژان، سوپت را بخور.
soupe à l’oignon/soupe au poulet
سوپ با طعم پیاز/سوپ با طعم مرغ
J'adore la soupe au poulet.
عاشق سوپ با طعم مرغ هستم.
soupe de poisson
سوپ ماهی
2
برف آبشده
informal
1.Nous ne pouvons pas skier sur cette soupe.
1. ما نمیتوانیم روی این برف آبشده اسکی کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
soupape
soumissionnaire
soumission
soumis
soumettre
soupente
souper
soupeser
soupir
soupirail
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان