خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دچار سوءتغذیه
[صفت]
sous-alimenté
/suzalimɑ̃te/
قابل مقایسه
1
دچار سوءتغذیه
دارای تغذیه بد، با تغذیه بد
1.C'est un enfant sous-alimenté.
1. این بچهای دارای تغذیه بد است.
2.Ce réfugié a été sous-alimenté.
2. این پناهنده دچار سوءتغذیه بوده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
sous-alimentation
sous les drapeaux
sous
sournois
souris
sous-bois
sous-catégorie
sous-chef
sous-cutané
sous-directeur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان