[صفت]

sournois

/suʀnwa/
قابل مقایسه
[حالت مونث: sournoise] [جمع مونث: sournoises] [جمع مذکر: sournois]

1 آب‌زیرکاه مکار، موذی، زیرک

  • 1.Nos ennemis sont impitoyables et sournois.
    1. دشمنان ما بی رحم و موذی هستند.
  • 2.Vous devez élever votre enfant à être intelligent, pas sournois.
    2. شما باید فرزندتان را باهوش به بار بیاورید، نه زیرک [زرنگ].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان